فرصت ما تموم شده، باید از این قصه بریم
فرقی نداره من و تو، کدوممون مقصریم
خاطرهها رو یادمه، لحظه به لحظه مو به مو
هیچی رو یاد من نیار، اونقد خرابم که نگو
بد بودم و بدتر شدم .. میرم با پاهای خودم
میرم نمیدونم کجا .. آخ کم آوردم به خدا
دلگیرم از دست خودم .. کاش عاشقت نمیشدم
هر جوری میخواستم نشد .. از غم یه ذرهم کم نشد
من موندم و تنهاییهام .. از دنیا هیچی نمیخوام
عاقبت منو نگاه .. اشتباه پشت اشتباه
هر روز عاشقتر شدیم .. تو عشق خاکستر شدیم
سوختیم ولی به آرزومون نرسیدیم
فقط گریه فقط عذاب .. صد تا سؤال بیجواب
نه من نه تو از عاشقی خیری ندیدیم
ترانهسرا: علی بحرینی

اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمیکنی
حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمیکنی
دلتنگتر میشم ولی نشنیده میگیری منو
هنوز همه حال تو رو از من فقط میپرسنو
با این که با من نیستی دیوونه میشم از غمت
اصلاً نمیخوام بشنوم که اشتبا گرفتمت
داشتن تو کوتاه بود .. اما همونم کم نبود
گذشته بودم از همه .. هیچ کس به غیر تو نبود
حقیقتو میدونی و ازم دفاع نمیکنی
کنار تو میمیرم و تو اعتنا نمیکنی
مردم تو رو از چشم من امشب تماشا میکنن
فردا غریبهها منو پیش تو پیدا میکنن
کاش اتفاقی رد بشی از کوچههای دلخوری
به روم نیارم که چقدر میخوام که از پیشم نری
هر بار با شنیدن صدای تو آروم شدم
حتی واسهی رفتنت پیش همه محکوم شدم

کنار سیب و رازقی .. نشسته عطر عاشقی
من از تبار خستگی .. بیخبر از دلبستگی
عـاشقم
ابر شدم صدا شدی .. شاه شدم گدا شدی
شعر شدم قلم شدی .. عشق شدم تو غم شدی
لیلای من دریای من .. آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو .. گمشده در صدای تو
من عاشقم مجنون تو .. گمگشته در بارون تو
مجنون لیلی بیخبر .. در کوچه های در به در
مست و پریشون و خراب .. هر آرزو نقش بر آب
شاید که روزی عاقبت .. آروم بگیرد در دلت
کنار هر ستاره ای .. نشسته ابر پارهای
من از تبار سادگی .. بیخبر از دلدادگی
عـاشقم
ماه شدم ابر شدی .. اشک شدم صبر شدی
برف شدم آب شدی .. قصه شدم خواب شدی
لیلای من دریای من .. آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو .. گمشده در صدای تو
من عاشقم مجنون تو .. گمگشته در بارون تو
مجنون لیلی بیخبر .. در کوچههای در به در
مست و پریشون و خراب .. هر آرزو نقش بر آب
شاید که روزی عاقبت .. آروم بگیرد در دلت

میشه خدا رو حس کرد تو لحظههای ساده
تو اضطراب عشق و گناه بیاراده
بیعشق عمر آدم بیاعتقاد میره
هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره
وقتی که عشق آخر تصمیمشو بگیره
کاری نداره زوده یا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشق، عاشقتر از همیشه
هر چی محال میشد، با عشق داره میشه
عاشق نباشه آدم حتی خدا غریبهس
از لحظههای حوا، هوا میمونه و بس
نترس اگر دل تو از خواب کهنه پاشه
شاید خدا قصهتو از نو نوشته باشه
ترانه سرا: دکتر افشین یداللهی

میدونم دلت خیلی از من پُره .. میدونم چه زجری داری میکشی
همه زنـدگیتو به هم ریختم و .. عزیزم تو حق داری دلخور بشی
منو با تموم بدیهام ببخش .. که هر لحظه از عاشقی دم زدم
تو خواستی بمونی، بسوزی به پام .. منِ لعنتی زیر حرفم زدم
چشاتو ندیدم، ازت دل بریدم
دارم بی تو دنیامو از دست میدم
پُر از بغض و دردی، چقدر گریه کردی
میترسم که هیچ وقت دیگه برنگردی
نمی دونم اصلاً چرا بیخودی .. من از اون همه عاشقی رد شدم
یه عمری برای تو جون دادم و .. فقط تو یه لحظه با تو بد شدم
همون لحظه دنیامو وارونه کرد .. یه حسی چشامو رو عشق تو بست
دلم از دل عاشقت دل بُرید … دلت از همین دل بریدن شکست
ترانه سرا: سید محمد کاظمی

فقط چند لحظه کنارم بشین .. یه رویای کوتاه، تنها همین
ته آرزوهای من این شده .. ته آرزوهای ما رو ببین!
فقط چند لحظه کنارم بشین .. فقط چند لحظه به من گوش کن
هر احساسی رو غیر من تو جهان .. واسه چند لحظه فراموش کن
برای همین چند لحظه یه عمر .. همه سهم دنیامو از من بگیر
فقط این یه رویا رو با من بساز .. همه آرزوهامو از من بگیر
نگاه کن فقط با نگاه کردنت .. منو تو چه رویایی انداختی
به هر چی ندارم ازت راضیم .. تو این زندگی رو برام ساختی
به من فرصت همزبونی بده .. به من که یه عمره بهت باختم
واسه چند لحظه خرابش نکن .. بتی رو که یک عمر ازت ساختم
فقط چند لحظه به من فکر کن .. نگو لحظه چی رو عوض میکنه
همین چند لحظه برای یه عمر .. همه زندگیمو عوض میکنه
برای همین چند لحظه یه عمر .. تو هر لحظه دنیامو از من بگیر
فقط این یه رویا رو با من بساز .. همه آرزوهامو از من بگیر
ترانه سرا: روزبه بمانی

میون این همه کوچه که بهم پیوسته
کوچهی قدیمی ما کوچهی بنبسته
دیوار کاهگلی یه باغ خشک، که پر از شعرای یادگاریه
مونده بین ما و اون رود بزرگ، که همیشه مثل موندن جاریه
صدای رود بزرگ، همیشه تو گوش ماست
این صدا لالاییِ خواب خوب بچههاست
کوچه اما هر چی هست، کوچهی خاطرههاست
اگه تشنهست اگه خشک، مال ماست کوچهی ماست
توی این کوچه به دنیا اومدیم
توی این کوچه داریم پا میگیریم
یه روزم مثل پدربزرگ باید
تو همین کوچهی بنبست بمیریم
اما ما عاشق رودیم مگه نه؟
نمیتونیم پشت دیوار بمونیم
ما یه عمره تشنه بودیم مگه نه؟
نباید آیهی حسرت بخونیم
دست خستهمو بگیر تا دیوار گلی رو خراب کنیم
یه روزی، هر روزی باشه دیر و زود
میرسیم با هم به اون رود بزرگ
تنای تشنهمونو میزنیم به پاکی زلال رود

شبا وقتی که بیداری .. خدا هم با تو بیداره
تا وقتی که نخوابی تو .. ازت چش ور نمیداره
خدا میبینه حالت رو .. خدا میدونه حست رو
از اون بالا میاد پایین .. خدا میگیره دسِت رو
خدا میدونه تو قلبت .. چه اندازه تو غم داری
خدا میدونه تو دنیا .. چه چیزی رو تو کم داری
خدا نزدیک قلب توست .. با یک آغوش وا کرده
نذار پلکهاتو روی هم .. اگه قلبت پره درده
خدا رو میشه حسش کرد .. توی هر حالی که باشی
فقط باید تو با یادش .. توی هر لحظه همراشی
مجتبی هلالیان

ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم
هر جا که پا میذارم تو رو اونجا میبینم
یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصهی غربت تو قد صد تا قصه بود
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه
تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد
گونههای خیسمو دستای تو پاک میکرد
حالا اون دستا کجاس اون دوتا دستای خوب
چرا بیصدا شده لب قصههای خوب
من که باور ندارم اون همه خاطره مرد
عاشق آسمونا پشت یک پنجره مرد
آسمون سنگی شده خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده
یاد تو هرجا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه
ترانهسرا: اردلان سرفراز

پی حس همون روزام، پی احساس آرامش
همون حسی که این روزا، به حد مرگ میخوامش
دلم میخواد عاشق شم، آخه فکرت شده دنیام
اگه عاشق شدن درده، من این دردو ازت میخوام
اگه این زندگی باشه، من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا، شاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاس، من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا، که گاهی باخودم میگم، شاید مردم حواسم نیست
بعد تو من از همه دنیا بریدم
باورم کن من به بد جایی رسیدم
لحظه لحظه زندگیمون با عذابه
باورم کن حال من خیلی خرابه
اگه این زندگی باشه، من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا، شاید مردم حواسم نیست
اگه این زندگی باشه، اگه این سهمم از دنیاس، من ازمردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا، که گاهی باخودم میگم، شاید مردم حواسم نیست
ترانه سرا: روزبه بمانی

.: Weblog Themes By Pichak :.