سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این عشق ماندنی 
این شعر بودنی 
این لحظه‌های با تو نشستن 
سرودنی‌ست 

 

این لحظه های ناب 
در لحظه‌های بی خودی و مستی 
شعر بلند حافظ تو 
شنودنی‌ست 

این سر نه مست باده 
این سر که مست 
مست دو چشم سیاه توست 
اینک به خاک پای تو می‌سایم 
کاین سر به خاک پای تو با شوق 
ستودنی‌ست 

تنها تو را ستودم 
آن سان ستودمت که بدانند مردمان 
محبوب من به سان خدایان 
ستودنی‌ست 

من پاکباز عاشقم 
از عاشقان تو 
با مرگ آزمای 
با مرگ … 
اگر که شیوه تو 
آزمودنی‌ست 

این تیره روزگار در پرده غبار  
دلم را فرو گرفت 
تنها به خنده 
یا به شکر خنده‌های تو 
گرد و غبار از دل تنگم 
زدودنی‌ست

در روزگار هر که ندزدید مفت باخت 
من نیز می‌ربایم 
اما چه؟ 
بوسه، بوسه از آن لب 
ربودنی‌ست 

تنها تویی که بود و نبودت یگانه بود 
غیر از تو 
هر که بود هر آنچه نمود نیست 
بگشای در به روی من و عهد عشق بند 
کاین عهد بستنی 
این در گشودنی ست 

این شعر خواندنی 
این شعر ماندنی 
این شور بودنی 
این لحظه‌های پرشور 
این لحظه‌های ناب 
این لحظه‌های با تو نشستن 
سرودنی‌ست 

حمید مصدق

بوسه عاشق عشق عهد لحظه



تاریخ : جمعه 93/10/12 | 8:44 عصر | نویسنده : احمداستیلایی | نظر

من همان شبان عاشقم 
سینه چاک و ساکت و غریب 
بی‌تکلف و رها 
در خراب دشتهای دور 

در پی تو می‌دوم 
ساده و صبور 
یک سبد ستاره چیده‌ام برای تو 
یک سبد ستاره 
کوزه ای پرآب 
دسته‌ای گل از نگاه آفتاب 

یک عبا برای شانه‌های مهربان تو 
در شبان سرد 
چاروقی برای گامهای پرتوان تو 
در هجوم درد

من همان بلال الکنم 
در تلفط تو ناتوان 
آه از عتاب! 

سلمان هراتی

ساده شانه شبان عاشق مهربان



تاریخ : جمعه 93/10/12 | 8:43 عصر | نویسنده : احمداستیلایی | نظر

در انتظار توام 
در چنان هوایی بیا 
که گریز از تو ممکن نباشد 
.. 

 

تو 
تمام تنهایی‌هایم را 
از من گرفته‌ای 

خیابان‌ها 
بی حضور تو 
راه‌های آشکار 
جهنم‌اند 

شمس لنگرودی

انتظار بی تو تنهایی جهنم خیابان



تاریخ : جمعه 93/10/12 | 8:43 عصر | نویسنده : احمداستیلایی | نظر

تاریک کوچه‌های مرا آفتاب کن 
با داغ‌های تازه، دلم را مجاب کن 

ابری غریب در دل من رخنه کرده است 
بر من بتاب، چشم مرا غرق آب کن 

 

ای عشق ای تبلور آن آرزوی سبز 
برخیز و چون سکوت، دلم را خطاب کن 

ای تیغ سرخ زخم، کجا می‌روی چنین 
محض رضای عشق، مرا انتخاب کن 

ای عشق، زیر تیغ تو ما سر نهاده‌ایم 
لطفی اگر نمی‌کنی، اینک عتاب کن 

سلمان هراتی

آرزو سکوت عشق



تاریخ : جمعه 93/10/12 | 8:43 عصر | نویسنده : احمداستیلایی | نظر

هوا سرد است 
من از عشق لبریزم 
چنان گرمم 
چنان با یاد تو در خویش سرگرمم 
که رفت روزها و لحظه‌ها از خاطرم رفته است 

هوا سرد است اما من 
به شور و شوق دلگرمم 
چه فرقی می‌کند فصل بهاران یا زمستان است؟ 
تو را هر شب درون خواب می‌بینم..

تمام دسته‌های نرگس دی‌ماه را در راه می‌چینم 
و وقتی از میان کوچه می‌آیی 
و وقتی قامتت را در زلال اشک می‌بینم 
به خود آرام می‌گویم: 
دوباره خواب می‌بینم! 
دوباره وعده‌ی دیدارمان در خواب شب باشد 

بیا.. 
من دسته‌های نرگس دی ماه را در راه می‌چینم.

لیلا مؤمن‌پور

 

خواب زمستان عشق نرگس گل



تاریخ : جمعه 93/10/12 | 8:42 عصر | نویسنده : احمداستیلایی | نظر

امشب از آسمان دیده‌ی تو
روی شعرم ستاره می‌بارد
در زمستان دشت کاغذها
پنجه‌هایم جرقه می‌کارد 

 

شعر دیوانه‌ی تب‌آلودم
شرمگین از شیار خواهش‌ها
پیکرش را دوباره می‌سوزد
عطش جاودان آتش‌ها 

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست 

شب پر از قطره‌های الماس است
از سیاهی چرا هراسیدن 
آنچه از شب به جای می‌ماند
عطر سکرآور گل یاس است 

آه بگذار گم شوم در تو
کس نیابد دگر نشانه‌ی من
روح سوزان و آه مرطوبت
بوزد بر تن ترانه من 

آه بگذار زین دریچه باز
خفته بر بال گرم رویاها
همره روزها سفر گیرم
بگریزم ز مرز دنیاها 

دانی از زندگی چه می‌خواهم
من تو باشم.. تو.. پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو.. بار دیگر تو 

آنچه در من نهفته دریایی ست
کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین طوفان
کاش یارای گفتنم باشد 

بس که لبریزم از تو می‌خواهم
بروم در میان صحراها
سر بسایم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها 

بس که لبریزم از تو می‌خواهم
چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سر نهم آرام
به سبک سایه به تو آویزم 

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست 

فروغ فرخزاد

 

آغاز اسیر دوست داشتن پایان



تاریخ : جمعه 93/10/12 | 8:42 عصر | نویسنده : احمداستیلایی | نظر

میون این همه کوچه که بهم پیوسته 
کوچه‌ی قدیمی ما کوچه‌ی بن‌بسته 

دیوار کاه‌گلی یه باغ خشک، که پر از شعرای یادگاریه 
مونده بین ما و اون رود بزرگ، که همیشه مثل موندن جاریه 

 

صدای رود بزرگ، همیشه تو گوش ماست 
این صدا لالاییِ خواب خوب بچه‌هاست 

کوچه اما هر چی هست، کوچه‌ی خاطره‌هاست 
اگه تشنه‌ست اگه خشک، مال ماست کوچه‌ی ماست 

توی این کوچه به دنیا اومدیم 
توی این کوچه داریم پا می‌گیریم 
یه روزم مثل پدربزرگ باید 
تو همین کوچه‌ی بن‌بست بمیریم 

اما ما عاشق رودیم مگه نه؟ 
نمی‌تونیم پشت دیوار بمونیم 
ما یه عمره تشنه بودیم مگه نه؟ 
نباید آیه‌ی حسرت بخونیم 

دست خسته‌مو بگیر تا دیوار گلی رو خراب کنیم 
یه روزی، هر روزی باشه دیر و زود 
می‌رسیم با هم به اون رود بزرگ 
تنای تشنه‌مونو می‌زنیم به پاکی زلال رود 

ایرج جنتی عطایی

 

بن بست داریوش دیوار رود کوچه



تاریخ : سه شنبه 93/10/9 | 10:22 صبح | نویسنده : احمداستیلایی | نظر

تنها تویی تو که می‌تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه‌هایی 

باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد
تو می‌روی که ابر غم ببارد 

 

به سمت ماندنت راهی 
نمی‌شوی چرا گاهی؟ 
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب‌ها 

شمرده‌تر بگو با من 
حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه‌ها را 

آشوبم، آرامشم تویی 
به هر ترانه‌ای سر می‌کشم تویی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم 

آشوبم، آرامشم تویی 
به هر ترانه‌ای سر می‌کشم تویی 
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم 

بگذار بگویم که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ترانه آفریدم 

احسان حائری (چارتار)

  

آرامش آشوب خزان چارتار



تاریخ : سه شنبه 93/10/9 | 10:21 صبح | نویسنده : احمداستیلایی | نظر

من دیگه خسته شدم بس که چشام بـارونیه
پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
بسه جنگ بی‌ثمر برای هر زیاد و کم

 

وقتی فایده‌ای نداره غصه خوردن واسه چی
واسه عشقای تو‌خالی ساده مردن واسه چی
نمی‌خوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم
نمی‌خوام گناه بی‌عشقی بیفته گردنم

نمی‌خوام دربه‌در پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم
وایسا دنیا، وایسا دنیا من می‌خوام پیاده شم

همه حرف خوب می‌زنن اما کی خوبه این وسط
بد و خوبش به شما ما که رسیدیم ته خط
قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین
آره دنیا ما نخواستیم دل‌و با خودت نبین

این همه چرخیدی و چرخوندی آخرش چی شد
اون بلیط شانس دائم بگو قسمت کی شد
همه درویش همه عارف جای عاشق پس کجاست
این همه طلسم و ورد جای خوش دعا کجاست

نمی‌خوام دربه‌در پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم
وایسا دنیا، وایسا دنیا من می‌خوام پیاده شم

رضا صادقی

 

خسته دنیا عشق غم



تاریخ : شنبه 93/9/29 | 11:54 صبح | نویسنده : احمداستیلایی | نظر

این سکوت و این هوا و این اتاق .. شب به شب به خاطرم میاردت
توی این خونه هنوزم یه نفر ..  نمیخواد باور کنه نداردت 

نمیخواد باور کنه تو این اتاق .. دیگه ما با هم نفس نمیکشیم
زیر لب یه عمر میگه با خودش .. ما که از همدیگه دست نمیکشیم 

 

به هوای روز برگشتن تو  .. سر هر راهی نشونه میکشه
با تمام جاده های رو زمین .. رد پاتو سمت خونه میکشه 

من دارم هر روزمو بدون تو .. با تب یه خاطره سر میکنم
با خودم به جای تو حرف میزنم .. خودمو جای تو باور میکنم 

توی این خونه به غیر از تو کسی .. دلشو با من یکی نمیکنه
من یه دیوونم که جز خیال تو .. کسی با من زندگی نمیکنه 

تو سکوت بی هوای این اتاق .. شب به شب به خاطرم میارمت
خودمم باور نمیکنم ولی .. دیگه باورم شده ندارمت

ترانه سرا: روزبه بمانی

 

باور بی تو تنهایی سکوت مهدی یراحی



تاریخ : شنبه 93/9/29 | 11:53 صبح | نویسنده : احمداستیلایی | نظر


  • paper | خرید رپرتاژ اگهی | یه سایت خترین
  • sales backlinks | buy backlink