دنیای ما اندازهی هم نیست
من عاشق بارون و گیتارم
من روزها تا ظهر میخوابم
من هر شبو تا صبح بیدارم
دنیای ما اندازهی هم نیست
من خیلی وقتا ساکتم، سردم
وقتی که میرم تو خودم شاید
پاییز سال بعد برگردم
دنیای ما اندازهی هم نیست
میبوسمت اما نمیمونم
تو دائم از آینده میپرسی
من حال فردامم نمیدونم
تو فکر یه آغوش محکم باش
آغوش این دیوونه محکم نیست
صد بار گفتم باز یادت رفت
دنیای ما اندازه هم نیست
ترانهسرا: رستاک حلاج
برف، برف، برف میباره
قلب من امشب بیقراره
برف، برف، برف میباره
خاطرههاتو یادم میاره
تا دوباره صدامو در آره
برف برف برف میباره
آسمونم دلش غصه داره
حق داره هرچی امشب بباره
جای برف باز میشینی کنارم
مطمئنم دیگه شک ندارم
شک ندارم تو هم فکرم هستی
تنهایی تو اتاقت نشستی
گفته بودی دلت تنگ نمیشه
پس چرا هی میای پشت شیشه
برف، برف میباره
خاطرههاتو یادم میاره
خندهی آدمک روی برفا، روزای خوبمو زنده کرده
من دلم گرم هیشکی نمیشه، سردمه سردمه خیلی سرده
باز دوباره داره برف میباره
باز چه ساکت، چه کمحرف میباره
یخ زده دستای بیگناهم
چشم به راهم فقط چشم به راهم
به یادتم هنوزم، اگر چه زود رفتی
اگرچه بیتفاوت به هرچه بود رفتی
به یادتم هنوزم، اگر چه پر کشیدی
اگرچه تلخ اما به آرزوت رسیدی
من و همین یه عکست به هم علاقه داریم
که سالیان ساله به درد هم دچاریم
خودت که دیگه نیستی، نبایدم بدونی
عذاب غیر از این نیست که چشم به راه بمونیم
روزنهی امید از کنار من سفر کرد
چه تلخه اینکه باید یه عمر بی تو سر کرد
همیشه خاک سرده، همیشه سرد بوده
کنار هر دوایی همیشه درد بوده
سیامک عباسی
گل گلدون من شکسته در باد
تو بیا تا دلم نکرده فریاد
گل شببو دیگه شب بو نمیده
کی گل شببو رو از شاخه چیده
گوشهی آسمون پر رنگینکمون
من مث تاریکی، تو مثل مهتاب
اگه باد از سر زلف تو نگذره
من میرم گم میشم تو جنگل خواب
گل گلدون من، ماه ایوون من
از تو تنها شدم چو ماهی از آب
گل هر آرزو، رفته از رنگ و بو
من شدم رودخونه، دلم یه مرداب
آسمون آبی میشه، اما گل خورشید
رو شاخههای بید، دلش میگیره
دره مهتابی میشه، اما گل مهتاب
از برکه های آب، بالا نمیره
تو که دست تکون میدی
به ستاره جون میدی
میشکفه گل از گل باغ
وقتی چشمات هم میاد
دو ستاره کم میاد
میسوزه شقایق از داغ
گل گلدون من، ماه ایوون من
از تو تنها شدم چو ماهی از آب
گل هر آرزو، رفته از رنگ و بو
من شدم رودخونه، دلم یه مرداب
ترانهسرا: فرهاد شیبانی
آخ دلم هیشکی کنارت نیست، سرکن با خودت
زیر و رو شو، دنیا رو زیر و زبر کن با خودت
وقتی میبینی خودت داره کلافت میکنه
ازخودت پاشو، خودت باش و سفر کن باخودت
هر زمستون پیش از این که ریشه پابندت کنه
شاخهتو بردار و تمرین تبر کن با خودت
یا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعلهور کن با خودت
سر بچرخونی مسیر روبهروتو باختی
از پل تردید با قلبت گذر کن با خودت
تنها موندی با خودت، با دشمنت، با دوستت
آخ دلم هیشکی کنارت نیست، سرکن با خودت
هر زمستون پیش از این که ریشه پابندت کنه
شاخهتو بردار و تمرین تبر کن با خودت
یا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعلهور کن با خودت
ترانهسرا: محمد زارعی
دستتو رو سرم بکش، پاشو بهم یکم بخند
یه دنیا غم رو دوشمه، زخمای شونمو ببند
همین که میدونم دلت برای من دلواپسه
با سختیام کنار میام، همین برای من بسه
پاشو ببین کی اومده، ببین چقدر بزرگ شدم
همونی که خواسته بودی، وایستم رو پاهای خودم
نه نمیخوام گله کنم که سرنوشت من بده
موقع تاب بازی چرا کسی نبود هلم بده
باز نمیخوام گله کنم باز گلههای بیخودی
بازم بگم برای چی شب عروسیم نبودی
دلم برات تنگ شده و ببین چقدر بزرگ شدم
همونی که خواسته بودی، وایستم رو پاهای خودم
دلم برات تنگ شده و سر روی عکسات میذارم
تو نیستی و حالا دیگه عکساتو خیلی دوست دارم
دلم برات تنگ شده و سر روی عکسات میذارم
حس میکنم کنارمی چقدر تو رو دوست دارم
هر گوشهی این جهان تو را میجویم
در اوج سکوتم تو را میگویم
ای جان جهان و جانم از تو سرشار
دست از طلب تو من مگر میشویم
هر لحظه باتو بودن، یک شعر ناتمامه
خاموشی تو دریا، دریایی از کلامه
دیدار تو غزلساز، دست تو زخمهی ساز
چشم تو شهر آواز، دریچهای به پرواز
راز و نیاز عاشق، محتاج گفتگو نیست
وقت نماز عاشق، قبله که روبرو نیست
وقتی که پاسخ عشق، درگیر پیچ و تابه
بیآنکه من بپرسم دیدار تو جوابه
با دست هر نوازش صد حرف تازه داری
تصویر روشن عشق در قاب روزگاری
با تو بهانهای هست، آبی و دانهای هست
از هر کجای بنبست راهی به خانهای هست
راز و نیاز عاشق، محتاج گفتگو نیست
وقت نماز عاشق، قبله که روبرو نیست
ما بینیاز گفتن، بیگفتن و شنیدن
در حال گفت و گوییم در لحظههای دیدن
تو با دل صبورت در ماندن و عبورت
با من به گفت و گویی در غیبت حضورت
یه روزی میاد که دیگه دلت برام نریزه
که یادت نیاد تولد من چند پاییزه
هر کدوم از ما کنار یکی دیگه خوشبخته
چیزی که امروز باورش واسه هر دومون سخته
یه روزی میاد سالی یه بارم یاد هم نیایم
از گذشتمون جز فراموشی هیچ چیزی نخوایم
از تو فکر ما خاطراتمون میتونه رد شه
بدون اینکه حتی یه لحظه حالمون بد شه
فکر نکردن به خاطراتمونو بلد میشیم
میبینیم همو از کنار هم ساده رد میشیم
انگار نه انگار به من میگفتی بی تو نابودم
انگار نه انگار یه روزگاری عاشقت بودم
میبینیم همو اونم یه جا که غرق احساسیم
با هرکی باشیم نباید بگیم همو میشناسیم
برای اینکه حتی یه لحظه سمت هم نیایم
میری و میرم بیخداحافظی، بدون سلام
صدایم را به یادآر
اگر آواز غمگینی به پا شد
من این شعر گرانم
که از ارزان و ارزانی جدا شد
من هرچهام با تو زیباترم
بر عاشقت آفرینی بگو
تابیدهام من به شعر تنت
میخوانمت خط به خط مو به مو
بیتو بیشبافروزی ماندنت
بیتب تند پیراهنت
شک نکن من که هیچ
آسمان هم زمین میخورد
احسان حائری (چارتار)
چی مگه تو دنیا مث این آرامش چشماته
مات توام وقتی میبینم خنده رو لبهاته
مثل تو کی میتونه منو آروم کنه با حرفاش
غیر تو کی تونست بهم ثابت کنه دوسم داش
تویی اون کسی که باید از زمان گذشت و دید
همه ساعتا رو وقت رفتنت عقب کشید
تو هوا نباشه عطر تو قدم نمیزنم
تو شدی دلیل زندگیم و زنده بودنم
همه میگن روت حساسم، آخه تو فرق داری واسم
عاشقم کن با یه جرعه، آخه چشمات جاذبه داره
حتا تو بیداری و خوابم، دوست دارم تصویر تو باشه
همه جا باشی تو کنارم، عشق و این دیوونگیاشه
دور و ورم چیدم همه اون عکسای دوتایی رو
دیگه نمیشناسم بجز آغوش تو جایی رو
غصه و غم وقتی تو کنارم باشی ازم دوره
چی تو نگات داری که تقصیر منه مغروره
تو بهم بگو کجا بدون من قدم زدی
که تعادل یه شهرو با نگات بهم زدی
کیو دیدی مثل من بخنده با چشای خیس
همه زندگیمی دل بریدن از تو ساده نیس
همه میگن روت حساسم، آخه تو فرق داری واسم
عاشقم کن با یه جرعه، آخه چشمات جاذبه داره
حتا تو بیداری و خوابم، دوست دارم تصویر تو باشه
همه جا باشی تو کنارم، عشق و این دیوونگیاشه
ترانهسرا: عاطفه حبیبی
.: Weblog Themes By Pichak :.