یاد داری که موسم پاییز

جانب باغ و بوستان رفتیم

دست در دست یکدگر باهم

از پی دیدن خزان رفتیم

پنجه های چنار زرد و نزار

زیر پای من و تو می شد خرد

باد پاییز های و هوی کنان

برگها را به هر طرف می برد

گلبن نسترن ز بی برگی

بیدسان پیش باد می لرزید

گه ز تاراج باغ می نالید

گه ز تشویش باد می لرزید

شاخه های صنوبر و شمشاد

بر سر خاک زر می افشاندند

برگها زیر پای ما نالان

قصه ای دردناک می خواندند

خسته و دلشکسته می گفتند

مرگ مطلوبتر ز تنهایی ست

پایفرسود پای دوست شدن

دوستان خوبتر ز تنهایی ست

مظاهر مصفا




تاریخ : چهارشنبه 93/2/24 | 3:12 عصر | نویسنده : احمداستیلایی | نظر


  • paper | خرید رپرتاژ اگهی | یه سایت خترین
  • sales backlinks | buy backlink